امید
پنجشنبه اومدیم خونتون و جمعه که میخواستیم برگردیم تو سوار ماشینمون شدی و میخواستی با ما بیای اهواز و برا مامانت
بای بای میکردی. بهت میگفتیم مامانت نیومده میگفتی اشکال نداره
بعدا میادو بعد هم به زور از ما گرفتنت و بردنت چون نمیخاستی بری و همش
میگفتی بریم اهواز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی